انقلاب اسلامی ایران مانند هر انقلاب دیگری بر آرمانهایی بنا شده که به طور مشخص در انقلاب ایران آن آرمانها از اسلام نشأت گرفتهاند. اسلام بر عقیده و عمل استوار است. آزادی هم به دو حیطه بیان و عمل تقسیم میشود. آزادی بیان یعنی هر فرد جامعه در بیان هر اعتقادی آزاد باشد اگر این آزادی در جامعه گسترش پیدا کند عقایدی مخالف و ضد اسلام در جامعه اعلام وجود خواهند کرد و به تبع آن عده زیادی عقاید جدید را با عقاید اسلامی جایگزین میکنند. آزادی عمل هم یعنی هر فرد جامعه در انجام هر عملی آزاد باشد که اگر این آزادی به وجود بیاید، افراد مختلفی هستند که اعمالی ضد اسلامی را برمیگزینند. از طرف دیگر نمیدانم دقیقاً چه ارتباط تقریباً متضادی بین رفاه و اسلام وجود دارد که هرچه رفاه مردم بیشتر میشود، نسبت به برخی اعتقادات به ظاهر اسلامی بیتوجه میشوند. شما میتوانید این پدیده را در اکثریت کلانشهرهای ایران مشاهده کنید که هرچه دراین مناطق رفاه و آزادی بیشتر شده، مردم کمتر به ارزشهای به ظاهر اسلامی پایبندند و کمتر به انقلاب اهمیت میدهند.
در طرف مقابل تجربه نشان داده که در جوامع امروزی ، در عصر ارتباطات، هرچه حاکمان یک جامعه جلوی آزادی را بگیرند و رفاه کمتری را مهیا کنند، موج بیرضایتی در بین مردم اوج میگیرد و در نهایت دست به شورش میزنند.
حال میبینیم که جمهوری اسلامی هر چقدر اهرم فشار را از گلوی آزادی بردارد و رفاه را بین مردم گسترش دهد، باید منتظر کمرنگ شدن به تدریج آرمانها در میان مردم باشد و اگر آزادی را محدود و نتواند رفاه را زیاد کند، باید منتظر شورش ناگهانی مردم باشد. در هر دو صورت نظام بازنده است چنانچه مشاهده میکنیم با گذشت چهل سال از انقلاب چقدر رفتار مردم تغییر کرده و روز به روز بیشتر به جوامع غربی شبیه میشوند. این است چالش آزادی و رفاه.
برچسب : نویسنده : rahmangharib بازدید : 7